پیامبر(ص) از زبان امام علی(ع)

گوشهای از اخلاق و احوالات رسول خدا صلی الله علیه و آله در بیان امیرالمومنین علیه السلام:
مَا صَافَحَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَحَداً قَطُّ فَنَزَعَ یَدَهُ مِنْ یَدِهِ حَتَّی یَکُونَ هُوَ الَّذِی یَنْزِعُ یَدَه
رسول خدا صلی الله علیه و آله هرگاه با کسی دست میداد دست خود را از دست آن کس نمیکشید تا وی دستش را بکشد،
وَ مَا فَاوَضَهُ أَحَدٌ قَطُّ فِی حَاجَةٍ أَوْ حَدِیثٍ فَانْصَرَفَ حَتَّی یَکُونَ الرَّجُلُ یَنْصَرِفُ
و هرگاه کسی درباره درخواستی یا سخنی با حضرت به گفتگو میپرداخت ایشان از نزد او نمی رفت تا وی برود،
وَ مَا نَازَعَهُ الْحَدِیثَ حَتَّی یَکُونَ هُوَ الَّذِی یَسْکُتُ
و هرگاه کسی با حضرت در سخن منازعه میکرد ایشان سکوت میکرد تا او خود سکوت کند،
وَ مَا رُئِیَ مُقَدِّماً رِجْلَهُ بَیْنَ یَدَیْ جَلِیسٍ لَهُ قَطُّ
هیچگاه دیده نشد حضرت پای خود را پیش همنشینش دراز کند،
وَ لَا عَرَضَ لَهُ قَطُّ أَمْرَانِ إِلَّا أَخَذَ بِأَشَدِّهِمَا
هرگاه دو کار پیش روی حضرت قرار میگرفت ایشان دشوارتر را برمی گزید،
وَ مَا انْتَصَرَ نَفْسَهُ مِنْ مَظْلِمَةٍ حَتَّی یُنْتَهَکَ مَحَارِمُ اللَّهِ فَیَکُونَ حِینَئِذٍ غَضَبُهُ لِلَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی
هرگز در ستمی که رُخ میداد در پی انتقام برنمی آمد مگر آن که از محارم الهی پرده دریده میشد که در این هنگام خشمش از برای خداوند تبارک و تعالی بود،
وَ مَا أَکَلَ مُتَّکِئاً قَطُّ حَتَّی فَارَقَ الدُّنْیَا
تا آن گاه که از دنیا رفت هیچگاه هنگام غذا خوردن تکیه نزد،
وَ مَا سُئِلَ شَیْئاً قَطُّ فَقَالَ لَا
هرگز نشد چیزی از ایشان خواسته شود و بگوید نه،
وَ مَا رَدَّ سَائِلًا حَاجَةً إِلَّا بِهَا أَوْ بِمَیْسُورٍ مِنَ الْقَوْلِ
هر که از حضرت درخواستی میکرد ایشان وی را یا با خواسته ای که داشت و یا با گفتاری کوتاه و پسندیده رد میکرد،
وَ کَانَ أَخَفَّ النَّاسِ صَلَاةً فِی تَمَامٍ وَ کَانَ أَقْصَرَ النَّاسِ خُطْبَةً وَ أَقَلَّهُ هَذَراً
در عین حال که نماز را کامل به جا میآورد نمازش سبک تر و خطبه اش کوتاه تر از همه بود و در خطبه اش کلام بی ثمر نداشت،
وَ کَانَ یُعْرَفُ بِالرِّیحِ الطَّیِّبِ إِذَا أَقْبَلَ
چون میآمد از بوی خوشش شناخته میشد
وَ کَانَ إِذَا أَکَلَ مَعَ الْقَوْمِ کَانَ أَوَّلَ مَنْ یَبْدَأُ وَ آخِرَ مَنْ یَرْفَعُ یَدَهُ
و وقتی با قومی هم غذا میشد نخستین کسی بود که آغاز میکرد و آخرین کسی بود که دست میکشید،
وَ کَانَ إِذَا أَکَلَ أَکَلَ مِمَّا یَلِیهِ فَإِذَا کَانَ الرُّطَبُ وَ التَّمْرُ جَالَتْ یَدُهُ
هنگام خوردن غذا از جلوی خود میخورد و وقتی غذا رطب و خرما بود دست خود را دراز میکرد،
وَ إِذَا شَرِبَ شَرِبَ ثَلَاثَةَ أَنْفَاسٍ وَ کَانَ یَمَصُّ الْمَاءَ مَصّاً وَ لَا یَعُبُّهُ عَبّاً
آشامیدنی را با سه نفس مینوشید و آب را کم کم مینوشید و یک جا سر نمی کشید،
وَ کَانَ یَمِینُهُ لِطَعَامِهِ وَ شَرَابِهِ وَ أَخْذِهِ وَ إِعْطَائِهِ کَانَ لَا یَأْخُذُهُ إِلَّا بِیَمِینِهِ وَ لَا یُعْطِی إِلَّا بِیَمِینِهِ وَ کَانَ شِمَالُهُ لِمَا سِوَی ذَلِکَ مِنْ بَدَنِهِ
دست راست حضرت برای خوردن و آشامیدن و گرفتن و دادن بود و این کارها را فقط با دست راست انجام میداد، و دست چپ حضرت برای کارهای دیگر بود،
وَ کَانَ یُحِبُّ التَّیَمُّنَ فِی کُلِّ أُمُورِهِ فِی لُبْسِهِ وَ تَنَعُّلِهِ وَ تَرَجُّلِهِ
دوست میداشت که همه کارهای خود، از جامه پوشیدن و کفش به پا کردن تا شانه زدن، همه را با دست راست انجام دهد، بحارالانوار ج۱۶ ص۲۳۶
وَ کَانَ إِذَا دَعَا دَعَا ثَلَاثاً وَ إِذَا تَکَلَّمَ تَکَلَّمَ وَتْراً وَ إِذَا اسْتَأْذَنَ اسْتَأْذَنَ ثَلَاثاً
وقتی کسی را صدا میکرد سه مرتبه صدا میزد و چون سخن میگفت شمرده سخن میگفت و وقتی اجازه میگرفت سه مرتبه اجازه میگرفت،
وَ کَانَ کَلَامُهُ فَصْلًا یَتَبَیَّنُهُ کُلُّ مَنْ سَمِعَهُ
کلام حضرت فصل الخطاب بود و هرکس میشنید متوجه میشد،
وَ إِذَا تَکَلَّمَ رُئِیَ کَالنُّورِ یَخْرُجُ مِنْ بَیْنِ ثَنَایَاهُ وَ إِذَا رَأَیْتَهُ قُلْتَ أَفْلَجُ الثَّنِیَّتَیْنِ وَ لَیْسَ بِأَفْلَجَ
وقتی سخن میگفت نوری از میان دندان هایش میتابید، اگر حضرت را میدیدی میگفتی داندان هایش گشوده است حال آن که چنین نبود،
وَ کَانَ نَظَرُهُ اللَّحْظَ بِعَیْنِهِ
نگاهش کوتاه بود
وَ کَانَ لَا یُکَلِّمُ أَحَداً بِشَیْ ءٍ یَکْرَهُهُ
و با کسی درباره آن چه وی دوست نداشت سخن نمی گفت،
وَ کَانَ إِذَا مَشَی یَنْحَطُّ مِنْ صَبَبٍ
چون راه میرفت انگار از سراشیب روان بود،
وَ کَانَ یَقُولُ إِنَّ خِیَارَکُمْ أَحْسَنُکُمْ أَخْلَاقاً
و می گفت بهترین شما کسانی هستند که بهترین اخلاق را داشته